رقابت زمان محور، راهی برای کاهش زمان اجرای طرح های عمرانی
مهدی روانشادنیا
بخش اول: مقدمه
رقابت روز افزون در صنعت ساخت و ساز سراسر دنیا، شرکتهای حرفه ای و سابقه دار این صنعت را به سمت اتخاذ روشهای تجارتی جدید برای حفظ سهم خود از بازار در پاسخ به نیازهای مشتریان کشانده است. نگرش رقابت زمان محور یکی از مهمترین راه حلهایی بوده که در شرایط حاکم بر بازار، پیروزی همزمان مصرف کننده و تولید کننده را به همراه داشته است. هر چند این روش سالهاست که در صنایع مختلف همچون ساخت، تولید وخدمات به کار گرفته شده ولی در صنعت ساخت و ساز بسیار نوپا می باشد.
در هر حال اثرات جهانی شدن برصنایع سراسر جهان علاوه بر افزایش تعداد رقبا موجب بالا رفتن قدرت چانه زنی مشتریان و تعدد کارفرمایانی که به سختی خواسته هایشان برآورده می گردد شده است. با ادامه این روند شرکتهای حرفه ای ساخت و ساز در عرصه بین المللی به سمت اصلاح ساختاری و فنی خود همت گماشته اند. نتیجه توجهات آنها دستیابی به نگرشهای نو در جهت ارائه خدمات بهتر و سودآوری هر چه بیشتر بوده است. در این میان نگرش رقابت زمان محور به دلیل به کارگیری موفق در صنایع دیگر از بهترین گزینه ها به حساب می آید.
در این نوشته سعی بر این داریم که به صورت مختصر به معرفی دیدگاه حاکم بر این نگرش وموفقیتهای آن در عرصه های مختلف بپردازیم. امید است که این مجموعه دستمایه تحقیقات بعدی قرار گیرد.
1-1-مساله زمان و اهمیت آن:
هر روزه به تعداد شرکتهایی که زمان برای آنها بحرانی ترین مساله است افزوده می شود. به علاوه به دلیل ابداعات مختلف در تولیدات و کاهش چرخه حیات محصولات اول بودن در بازار رقابت عمده ترین عامل رقابتی به حساب می آید. همه این مسائل ضرورت توجه ویژه به مساله زمان را در دستور کار مدیران شرکتها قرار داده است.
درحقیقت نگرش رقابت زمان محور با نگاه همه جانبه به فرآیند ارائه محصول و با در نظر گرفتن هدف که رساندن بهترین محصول مطابق با خواست مشتری و در بهترین زمان ممکن است ارزش سیستم را مورد بررسی قرار می دهد. نکته دیگر اینست که در رویکرد های سنتی در توجه به مساله زمان عمدتاً زمان پروسه تولید کنترل می شد، در حالیکه در روش رقابت زمان محور همه محیط تجارت با اولویت رساندن بهترین محصول در بهترین زمان مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند.
از مزایای این نگرش کاهش زمان ارائه محصول به مشتری، اول بودن در بازار و افزایش پول در گردش شرکت میباشد. تحقیقات مجله Fortune نشان می دهد که کمپانیهایی در ایالت متحده موفق بوده اند که به نگرش رقابت زمان محور اولویت ویژه ای داده اند.
1-2- روش رقابت زمان محور:
روش رقابت زمان محور با یک نگاه هدفدار و با توجه به سیستمی که ارزش کل را در نظر دارد قابلیت لازم برای ارائه بهترین محصول را دارا می باشد. فی الواقع توجهات فقط به فرایند تولید، محدود نمی گردد بلکه کاهش زمان کل پاسخ فرآیند مد نظر قرار می گیرد. ابزارهای به کار گرفته شده شامل حذف اقدامات اضافی، ریزکردن فعالیتها و در آوردن آنها به صورت فعا لیتهای موازی میباشد.
از شرکتهای موفق در این زمینه می توان از موتورولا، جنرال الکتریک، هارلی دیوید سون، سیتی کرپ و آمریکن اکسپرس نامبرد.
در حال حاضر زمان برای فعالان زمینه های عمرانی بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. به علاوه شرکتهایی در آینده موفق خواهند بود که خود به پیشواز کارفرمایان می روند و در حقیقت کار تعریف می کنند. بنابراین حرفه ای ها برای ماندن در بازار به نگرشهای نو از جمله نگاه زمان محور روی آورده اند.
1-3- اصول نگرش زمان محور:
این روش بر سه اصل زیر استوار میباشد:
1- حذف زوائد
زوائد به دو دسته زمان محور و کیفیت محور تقسیم می شوند. در رابطه با زمان این کار از طریق حذف تمامی کارهایی که به ارزش افزوده منجر نمی گررد، تغییر نگرش از فرآیند تولید متوالی به سمت تولید موازی و تمرکز بر روی فعالیتهای بحرانی انجام می گردد. کیفیت نیز با حذف وظایف و فعالیتهای اضافی بهبود می یابد.
2- تقسیم فرایند تولید به قطعات کوچکتر
این بخش، نتیجه ایده ژاپنیها در دهه 1980 با عنوان کارخانه های انعطاف پذیر گرفته شده است. در یک سیستم تولید سنتی وجود فعالیتهای طویل در فرآیند تولید موجب افزایش تعداد تاخیرهای بلندمدت و هزینه تمام شده کالا برای مشتریان می گردید. تقیسم فعالیتها به اجزای کوچکتر احتمال به وجود آمدن چنین تاخیرهایی را کاهش می دهد.
3- ارائه محصولات نو
آمار نشان می دهد که اولین تولید کنندگان یک کالا به طور متوسط 29 درصد سهم بازار محصول را در دست خواهند داشت و جدای از این مشتریان برای یک کالای جدید حاضرند مبلغ بیشتری بپردازند. یکی از اصولی که نگرش زمان محور بر آن پایبند است تولید کالاها و خدمات نو می باشد.
بخش دوم : مثالهای از موفقیت نگرش زمان محور درصنایع وخدمات، مزایا وچالشها
2-1- مثالهایی در صنعت و خدمات
موتورولا:
داستان از این قرار است که شرکت موتورولا در اوایل دهه 1990 در مواجهه با رقبای سر سخت شرق آسیا در تولید پیجرهای جیبی در صدد یافتن راه حل بر می آیند. مدیران شرکت می دانستند که تطابق قیمت به تنهایی نخواهد توانست پیروزی آنها در بازار را تضمین کند بنابراین در تلاش برای یافتن راه حل نوبه راه جدیدی دست یافتند و این استراتژی چیزی نبود جز دسترسی. آری، مدیران شرکت شعار« پیجرها در دسترس مشتری » را انتخاب کردند. اما این کار چگونه عملی می شد؟
راه حل بر مبنای نگرش زمان محور استوار بود. بدین ترتیب، تمرکز بر فرآیند سفارش تا تحویل محصول به مشتری بود. برای این کار از تکنیکهای بازنمایی فرآیند در مطالعه و تحلیل مساله استفاده گردید.در نهایت با استفاده از استراتژی کاهش سیکلی زمان موفق به حذف زمانهایی شدند که به ارزش افزوده منجر نمی گردید.
سیتی کرپ:
سیتی کرپ که در زمینه ارائه خدمات مالی فعالیت می کند از سال 1967 با ادغام یک بانک نیویورکی و یک موسسه بزرگ خدماتی کار خود را شروع کرد. مسئولین شرکت با نگرش زمان محور و در نتیجه آن تمرکز زدایی، فرآیند موافقت با اعطای وام را از حداکثر دو ماه به حداقل پانزده دقیقه رساندند.
2-2- مزایای روش رقابت زمان محور
1- به کارگیری نگرش رقابت زمان محور به طرق مختلف موجب افزایش رضایت مشتریان می گردد. استفاده از این نگرش با پاسخ هر چه سریعتر به خواسته های مشتریان، تطابق محصولات با خواست آنها را امکان پذیر می کند. همچنین افزایش کیفیت و تنوع محصولات موجبات رضایت مشتریان را فراهم می کند.
2- ارائه محصول برای اولین بار موقعیت شرکت را در بازار تحکیم می بخشد.
3- افزایش راندمان و بهره وری به اضافه مزایای اول بودن در بازار باعث بهبود موقعیت مالی شرکت می گردد.
2-3- چالشهای فراروی شرکتهای طراحی – مهندسی – ساخت
1- برای شرکتـها رقـابت از دو جهت اهمیت می یابد یکی رقــابت با شرکتـهای درون صنعت و امکان کشش مشتریان به سمت محصولات صنایع دیگر و دیگری نفوذ شرکتهای معظم بین المللی به بازارهای بکر محلی.
2- با جهت گیری عناصر اجرای پروژه به سمت اتحاد ( طراحی، مهندسی، ساخت، تامین کنندگان مالی وکارفرما ) بازبینی ساختار شرکتها ضرورت می یابد.
3- کارفرمایان امروزی از تمام کارفرمایان کل تاریخ مهندسی، پر توقع تر هستند. آنها علاوه بر کارهای متعارف از شرکت، بازاریابی و احیاناً نگهداری آن را می خواهند.
4- شرکتهای شناخته شده شانس بیشتری در بازار دارند و شرکتهای کوچک ناچار به اتخاذ استراتژیهای جدید و یا حذف از گردونه رقابت هستند.
بخش سوم : کاربرد T.B.C درصنعت ساخت و ساز
در این قسمت یادآوری می شود زمان به عنوان یک پارامتر مهم و موثر در کیفیت و هزینه ساخت مطرح است. یعنی طولانی شدن پروژه ها از یک طرف موجب افزایش هزینه ها شده و از طرف دیگر استهلاک مصالح و تجهیزات از کیفیت کار می کاهد. کارفرما با توجه به سرمایه گذاری که انجام داده مایل است هرچه زودتر پروژه تمام شود تا سرمایه اش برگشته و بتواند در جائی دیگر سرمایه گذاری کند. پیمانکار نیز می داند افزایش زمان بیش از مقدار پیش بینی شده به معنای افزایش هزینه های او می باشد. حال اگر از قبل تدبیری جهت جلوگیری از تطویل پروژه نشده باشد و با فرض اینکه صداقت بر کار حکمفرما است و کسی قصد ندارد از کیفیت کار بزند، پیمانکار مجبور به تسریع در کارها می شود. یعنی با روشهایی مثل استفاده از شیفت شبانه، افزایش نیروی انسانی و یا افزایش ماشین آلات سعی می کند پروژه سر موقع تمام شود واین هم به معنای افزایش هزینه ها بیش از مقدار پیش بینی شده می باشد.
درT.B.C هدف فقط یافتن راهی برای انجام بهتر کارها نیست بلکه نگرشی است که زمان را محور قرار داده و ادعا می شود با حذف اتلافات زمان می توان به اهداف نهایی که انجام به موقع پروژه است دست یافت. با این دیدگاه بجای اینکه هر گروهی در فاز عملیاتی خود دست به یکسری صرفه جویی های زمانی بزند، یک عظم دسته جمعی به این صرفه جویی ها جهت داده و سعی می کند حرکت به گونه ای باشد که در نهایت کل پروژه سود ببرد نه هر بخش به تنهایی. در نگرشهای قدیم هر بخشی مستقلاً عمل می کرد بدون توجه به اثرات آن روی سایر بخشها. مثلاً گروه طراحی با استفاده از نقشه های تیپ کار خود را زود و با کمترین نیروی متخصص به پایان می برد حال آنکه این نقشه ها اکثراً over design و برای تکنولوژی های قدیمی طرح شده اند.
3-1- مثالهایی از T.B.C در صنعت A/E/C :
علیرغم موفقیتهای حاصله از این نگرش ولی T.B.C هنوز مهجور مانده است. صنعت پیش ساختگی زاییده این طرز تفکر می باشد. یعنی بجای اینکه منتظر شویم نوبت به ساخت قطعه ای (مثلاً دیوار) بشود و صبر کنیم تا پی ریزی انجام شود، اسکلت مونتاژ شود و سقفها اجرا شوند، در کارگاه دیگری قطعات دیوار را آماده می کنیم و موقع نصب آنها را به محل حمل می کنیم و زمانی را در این مقطع از دست نمی دهیم. از منظر کلی می توان گفت کارها را تا حد ممکن بطور موازی انجام می دهیم.
آقای Betchtel از پیشگامان این تفکر می باشد. او با در دست داشتن یک طرح کلی برای کاهش زمان در پروژه های ساخت نیروگاه توانست ساخت دو نیروگاه یکی 110 مگاواتی با سوخت فسیلی و دیگری 500 مگاواتی با سوخت اتمی را رهبری کند و موجب موفقیتهای فراوانی در آنها بشود.
3-2- پیشنهاد یک راهکار برای بکارگیری T.B.C :
تا اینجا درباره مزایای T.B.C نکاتی ذکر شد ولی اگر بخواهیم این دیدگاه را پیاده کنیم و از آن سود ببریم پیشنهاد می شود کارهایمان را بر اساس مراحل زیر سازماندهی کنیم.
1- تحلیل قابلیت اجرا
2- تعریف محصول
3- بازاریابی فعال
4- انطباق محصول
5- اجرا
3-2-1- تحلیل قابلیت اجرا:
در این مرحله باید ببینیم شانس ما برای کاهش زمان در پروژه مورد نظرمان چقدر است. با پاسخ به سوالاتی از قبیل:
فاکتور زمان در این پروژه چقدر حائز اهمیت است و تکمیل سریعتر پروژه چه مزایایی دارد؟
نسبت سودی که از قبال این مطالعات نصیب کارفرما می شود به مقدار هزینه ای که می پردازد چقدر است؟
مطالعاتمان را آغاز می کنیم و در مرحله بعد باید بررسی کنیم مجموعه ای که ما برایشان کار می کنیم اصولاً چقدر زمان محور هستند. از لحاظ فرهنگی وساختاری تا چه حد به زمان اهمیت می دهند. و یا در کارهای دیگر آنها زمان مد نظر قرار می گیرد. زیرا نوع نگرش کارفرما به زمان می تواند روی موفقیت تاثیر بگذارد. اگر پاسخ به سوالات فوق مساعد باشد باید به این نکته فکر کنیم که « چه باید کرد؟ »
3-2-2- تعریف محصول:
آن راهکار و راه حلی که در پاسخ به آخرین سوال مرحله قبل ارائه می کنیم همان محصول ما می باشد. که بصورت عمومی و کلی طرح می شود ( Generic Design ) و باید برای هر پروژه با توجه به شرایط خاص آن و نیازهای کارفرما تطابقهایی انجام شود. وجود انعطاف در این طراحی حائز اهمیت است. در راه رسیدن به این محصول توجه به نکات زیر ضروری است:
– نیازهای مشتری در بازار هدف
– فن آوری موجود طراحی و ساخت
– محصولات و فرآیندهای جدید
– تهیه طرحهای ممکن
– تهیه برنامه مالی
توسعه تولیدات چه در بخش مواد و چه از نظر تجهیزات و همچنین پیشرفت تکنیکهای ساخت می تواند ما را در تولید محصول مناسبتر کمک کند.
از ویژگیهای این طراحی کلی ( Generic Design ) می توان به این موارد اشاره کرد:
– سازگاری با محیط کار
– انعطاف پذیری طراحی و ساخت
– امکان اقتصادی
– مهندسی ارزش
– وجود امکان ساخت
– سهولت نگهداری
– قابلیت اجرا به لحاظ تکنولوژیکی
3-2-3- بازاریابی فعال:
در این مرحله محصولی را که تولید کرده ایم به مشتریان معرفی می کنیم و به دنبال خریداری برای آن میگردیم. در اینجا می توان از تجربه گروههایی با تخصص فروشندگی و بازاریابی استفاده کنیم. افرادی که در این مرحله ایفای نقش می کنند باید به نکات زیر توجه کنند:
– مطالعه و انالیز شرایط بازار
– تشخیص نیاز مشتری
– شناسایی پتانسیل حامیان
– ارتقاء محصول و خدمات آن
– بررسی رضایت مشتری
3-2-4- انطباق محصول:
در اینجا فرض می کنیم خریداری برای محصول ما پیدا شده است. همانطور که قبلاً توضیح داده شد، محصول ما برای شرایط عمومی و کلی طراحی شده و باید برای شرایط خاص سازگاریهایی بوجود بیاید. در این بخش شاهد تغییراتی در بعضی از قسمتها و یا همه قسمتها هستیم. تغییراتی در بخش طراحی، برنامه و نحوه ساخت، اسناد مناقصه و غیره. این تغییرات ناشی از دو پارامتر مهم هستند:
الف – ویژگی های خاص محل: شرایط محیطی و جغرافیایی، کیفیت دسترسی ها و …
ب – خواسته های کارفرما: محدودیتهای زمانی و ریالی پروژه، نوع عملکردهای مورد انتظار و …
3-2-5- اجرا:
پس از کلیه توافقات نوبت به اجرا می رسد. اگر کارفرما توانایی انجام کار را داشت خود راساً اجرا را بعهده می گیرد و اگرنه با برگزاری مناقصه یا سایر روشها کار را به پیمانکار واگذار می کند.
بخش چهارم : نتیجه گیری
با توجه به شدت یافتن رقابت در عرصه صنعت و با رده بندی ساخت و ساز بعنوان یک صنعت در کنار سایر صنایع باید بگوئیم کسانی که نتوانند محصولات خود را به موقع و با کیفیت مناسب و به طرز کارآمدی در اختیار مشتریانشان قرار دهند به انتهای عمر کاری خود رسیده اند و به دوام در صحنه این رقابت نمی توانند امیدوار باشند. T.B.C به عنوان مکانیزم مناسبی برای مواجه با چالشها پیشنهاد می گردد. در T.B.C چیزی که از آن سود می بریم عامل زمان می باشد که به عنوان یک ابزار استراتژیک برای کسب موفقیت به کمک ما می آید.