پدر مهندسی عمران ایران، استاد احمد حامی

پدر مهندسی عمران ایران، استاد احمد حامی

پدر مهندسی عمران ایران، استاد احمد حامی

خاطره ای از استاد حامی:

مرحوم استاد حامی را بنده در کلاس آزمایشگاه مصالح ساختمانی که در دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر) برای ما برگزار می شد ملاقات کردم . بزرگ مردی که یکی از بزرگترین درسهای زندگی مهندسی مرا در همان یک بار دیدن به بنده داد. در حال ورز دادن گل برای آزمایش بودیم که استاد وارد آزمایشگاه شدند و بنده که برای اولین بار بود ایشان را ملاقات می کردم ایشان را نشناختم تنها مردی زیبا رو با کت و شلوار آبی آسمانی را دیدم که با صورت اصلاح کرده به سوی من آمد و با لبخند پرسید : می خواهی مهندس بشوی؟ گفتم بله! گفت پس اون دستکش های لاستیکی را در بیاور و با دستانت گل را لمس کن ! مهندسی که خاک وطنش را نشناسد هیچوقت مهندس نمی شود ! روحش شاد / مهندس علیرضا سعیدی

جمله ای از استاد احمد حامی:

این مملکت عاشق می‌خواهد، هیچ وقت نگویید نمی‌شود؛ بگویید چگونه می‌شود؟(زنده‌یاد استاد احمد حامی)

زندگی استاد حامی:

احمد حامی در سال ۱۲۸۶ شمسی در یکی از محله های قدیمی تهران در خانواده ای متدین متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی در مدارس توفیق و حسینیه، تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان دارالفنون به پایان رساند. در سال ۱۳۰۸ با شرکت در آزمون اعزام به خارج به همراه نخستین گروه محصلان عازم برلن شد. به دلایلی پس از یک سال به تهران بازگشت و سپس راهی سوییس شد. در آن جا موفق به گذراندن تحصیلات دانشگاهی در دانشگاه زوریخ در رشته مهندسی راه و ساختمان با درجه ممتاز شد. در سال ۱۳۱۵ به کشور مراجعت کرده و همزمان با گذرانیدن دوران خدمت نظام وظیفه، در سمت ریاست راه استان مشغول به فعالیت شد.
دانشکده فنی دانشگاه تهران دو سال قبل از مراجعت او به کشور یعنی در سال ۱۳۱۳ تاسیس شده بود و وی در همان سال های پس از مراجعت به ایران (دقیقاً در سال ۱۳۱۶) به دعوت استاد علی اکبر حکمت، همزمان با فعالیت در وزارت راه، در این دانشکده به تدریس پرداخت. پایه گذاری دانشکده فنی در محل کنونی آن به همت استاد حامی و جمعی دیگر از استادان آن زمان بوده است؛ چرا که قبل از آن این دانشکده در طبقه فوقانی دارالفنون در خیابان ناصرخسرو قرار داشت. استاد حامی با ۴۶ سال تدریس در این دانشکده یکی از وفادارترین استادان دانشگاه تهران محسوب می شود. ناگفته نماند که استاد حامی علاوه بر دانشگاه تهران، در دانشگاه های پلی تکنیک (امیرکبیر)، دانشگاه تبریز و دانشگاه فارابی اصفهان نیز به تدریس اشتغال داشته است.

شخصیت چند بعدی استاد، این امکان را به ایشان می‌داد که علاوه بر امور دانشگاهی، به امور اجرایی نیز بپردازد. از این رو، مسؤولیت‌هایی نظیر مدیریت اداره ارتباطات در سازمان برنامه، مدیریت کل راه‌ها در وزارت راه و معاونت فنی وزارت، مشارکت در بسیاری از طرح‌های عمرانی از جمله راه آهن میانه و شاهرود ـ که از شاهکارهای مهندسی ایران می‌باشد ـ را برعهده گرفته و در کنار آن، همکاری نزدیکی با مرکز مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه و سازمان برنامه و بودجه ـ در تدوین مقررات و مشخصات فنی ـ داشت و ایجاد مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن مشارکت فعالی را اعمال کرد.

سمت وی در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، مشاور عالی ساختمان و مصالح ساختمانی بوده و در بنیانگذاری سازمان برنامه و بودجه سابق (سازمان مدیریت و برنامه ریزی فعلی) نیز همکاری تاثیرگذاری داشته است.

همکاری و مشارکت استاد حامی در ساخت و راه اندازی بسیاری از راه ها، پل ها، راه‌های آهن، فرودگاه ها و بنادر کشور و تسلط وی به راه‌های کشور به حدی بود که ایشان را «پدر راههای ایران» نامیده‌اند.

استاد، علاوه بر این، بارها پیشنهاد پست وزارت راه را به علت علاقه وافر به تدریس، رد کرد. مجموعه ویژگی‌های منحصر به ‌فرد استاد احمد حامی، او را به ‌عنوان یکی از ارکان تاریخ مهندسی کشور مطرح می‌کند و همچنین اطلاعات بسیار دقیق استاد از خصوصیات زمین‌شناختی و جغرافیای مناطق مختلف ایران، این امکان را به ایشان داد که بسیاری از معادن کشور از جمله معادن سیمان در جاجرود و آبگرم، معدن ماسه‌ سیلیسی در فیروز کوه، معدن قیر معدنی در بهبهان و کانولن در جاجرود و میانه را کشف کند.

زنده‌یاد مهندس حامی، علاوه بر تحقیق و بررسی پیرامون وضعیت خاک و معادن کشور، مطالعات گسترده‌ای در زمینه‌ تاریخ تمدن و فرهنگ ایران انجام داد. مطالعاتی که به ارایه نظریاتی در مورد خط فارسی، ریشه تاریخی نام مناطق ایران، رد صحت حمله اسکندر مقدونی به ایران و نیز چگونگی انقراض سلسله‌ ساسانی انجامیده است.

استاد احمد حامی در روز جمعه ۷ بهمن ماه سال ۱۳۷۹ دار فانی را بدرود گفت.

آثار استاد حامی

همکاری و مشارکت استاد حامی در ساخت و راه اندازی بسیاری از راه ها، پل ها، راه های آهن، فرودگاه ها، بنادر و… ستودنی است. از این حیث و به خاطر تسلط او به راههای کشور باعث شده تا وی را «پدر راههای ایران» بنامند. او در کنار تالیفات مهندسی، در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران نیز دست به قلم برده که در آنها بیشتر تاریخ نویسان غربی را مورد انتقاد قرار داده است. تالیفات مهندسی او را می توان در سه گروه مصالح ساختمانی، راهسازی و مهندسی ساختمان تقسیم بندی کرد. مهندس حامی در زمینه مصالح ساختمانی، چند کتاب از خود به جا گذاشته که «سیمان»، «مصالح ساختمان» و «نسوز» از جمله این کتابها هستند. کتابهای «آسفالت گوگردی»، «راههای ایران در گذشته و آینده»، «روسازی آسفالتی خیابان های تهران» و «ماشین های متراکم کننده زمین های خرده سنگی» از جمله کتابهای او از ۱۰ جلد کتاب در زمینه راهسازی به شمار می آیند. استاد حامی در زمینه مهندسی ساختمان هم دو کتاب به چاپ رسانده که «برآورد ساختمان ها» یکی از آنهاست.

اما شمار کتابهای تاریخی مهندس حامی هشت جلد است که «آب یابی، آب رسانی، آب یاری، آب سنجی در ایران باستان»، «سفر جنگی اسکندر مقدونی به درون ایران و هندوستان بزرگترین دروغ تاریخ است» و «هلنیسم دروغی بزرگ درباره فرهنگ ملتی کوچک» را می توان در لیست این کتابها یافت.

استاد حامی تحقیقات وسیعی در زمینه مصالح ساختمانی در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن ارایه داده که در ادامه این گزارش به آنها پرداخته خواهد شد. سمت او در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن، مشاور عالی ساختمان و مصالح ساختمانی بوده است. اما وی در بنیانگذاری سازمان برنامه و بودجه سابق (سازمان مدیریت و برنامه ریزی فعلی) همکاری تاثیرگذاری داشته است.
استاد حامی در بسیاری از مقالات خود طرح های پیشنهادی مفیدی در زمینه مهندسی راه و ساختمان ارایه داده که کوتاه کردن راه شمال، نامناسب بودن راه هراز، آباد کردن خوزستان و… از آن جمله اند. مهندس احمد حامی در کنار تالیفات و مقالات چاپ شده خود، تعداد قابل توجهی گزارش و مقاله منتشر نشده دارد که نسخه ای از این نوشته ها در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن نگهداری می شود. عناوین تعدادی از این ۲۳ اثر منتشر نشده او عبارتند از: «صنعت سیمان کشور»، «خشت گلی و گل آهکی»، «سنگ های گرانبها»، «آجر سفالی، آجر جوش و آجر نسوز»، «درباره بتن کفی»، «سنگ شناسی»، «راهداری» و….

درباره زندگی، آثار و مراسم  بزرگداشت استاد حامی، مقالات و گزارش های متنوعی در نشریات مختلف به چاپ رسیده است که در برخی از آنها حتی از او به «پدر مهندسی ایران» نیز یاد شده است.

پروژه های تحقیقاتی، فراتر از زمان

برخی از پروژه های تحقیقاتی که با نظارت مهندس حامی در مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن انجام شد، عبارتند از: کند گیر کردن زمان گیرش گچ با استفاده از افزونه های مختلف، سیمان بنایی، بررسی و مطالعه ملات های متداول در ایران، تهیه نوعی مصالح جدید از سنگ تراس و آهک، استفاده از سیلیس میکرونی در ساخت بتن با مقاومت بالا، آجرهای ماسه آهکی، کاهش سختی آب با استفاده از گرد سنگ تراس، آجر، شفته آهکی، آسفالت گوگردی و….
فاطمه جعفرپور در مورد آگاهی استاد حامی از معادن مصالح ساختمانی کشور، به شناخت وی از منابع گچ بی آب در ایران اشاره می کند: «استاد تمام منابع گچ کشور را می شناخت و حتی آن زمان منابع گچ بی آب را که در طبیعت دو مولکول آب خود را از دست داده، کشف کرد و این درحالی است که این نوع گچ به تازگی در دسته بندی گچ های کشورهای پیشرفته آمده است.» خانم جعفرپور در انتهای گفت وگو به روش امتحان گرفتن استاد از دانشجویانش اشاره می کند: «استاد به جای اکتفا کردن به امتحانات معمول کتبی، در کنار آن از دانشجویانش بسته به این که اهل کدام شهر و منطقه باشند راجع به مصالح، مواد و معادن موجود در آن منطقه سؤال می کردند. اگر چه ندانستن پاسخ این سؤال از سوی دانشجویان از لحاظ نمره درسی مطلوب نبود، اما آنها را نسبت به تحقیق و کسب اطلاعات بیشتر راجع به مصالح نهفته در مناطقشان ترغیب می کرد.»

تعصب ملی

همان طور که اشاره شد، تعدادی از کتابهای استاد حامی درباره تاریخ و فرهنگ ایران است. در اثبات عشق و احساس بی حد او نسبت به ایران همین بس که موقع تحصیل در دانشگاه پلی تکنیک زوریخ، وقتی همدرسان یونانی اش هر از گاه کشورگشایی اسکندر را به رخ دانشجویان ایرانی می کشیدند، او از این نیش زدن ها ناراحت شده و تصمیم می گیرد تا درباره اسکندر و کشور گشایی اش اطلاعات کسب کند.

این موضوع را در مقدمه کتابی که درباره اسکندر نوشته، آورده و سپس در جای دیگر پس از تشریح راه سفر جنگی اسکندر در ایران (که از نزدیک مطالعه کرده بود) عنوان می کند که:
«با این آگاهی فراگیرنده و همه جانبه به خواننده اطمینان می دهم که اسکندر در تنگ بوان در کهگیلویه شکست  خورده، پس نشسته و به سوی باختر بازگشته و به درون ایران راه نیافته است.»
به خاطر شناخت کامل او از راههای ایران است که او را «پدر راههای ایران» نیز نامیده اند.
تبلور اوج علاقه و ارادت استاد حامی نسبت به ایران را می توان در جمله ای در مقدمه همان کتاب پیدا کرد:

«من یکی از هزاران هزار ستایشگران فرهنگ ایران زمین هستم، ایران زمین و مردمش را دوست دارم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *