ماجرای مدیر و مهندس

ماجرای مدیر و مهندس

ماجرای مدیر و مهندس

 

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید :

 

ببخشید آقا ؛ من قرار مهمی دارم ، ممکنه به من بگویید کجا هستم تاببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟ 

 

مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا  ۶ متری در طول جغرافیایی  “41’21 37 درجه و عرض جغرافیایی “18 ’24 17 درجه هستید .

 

.مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید .

مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید!؟

مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود ولی به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به

قرارم می رسم یا نه؟

مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید

مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید!؟

مرد روی زمین: چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید،قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت

آن را دیگران بپذیرند. نمی دانید چگونه باید بپرسید و ضمنا اطلاعات دقیق هم به دردتان نمی خورد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *