ایا سخنان دکتر عباس آخوندی در همایش چهلمین سالگرد تاسیس جامعه مهندسان مشاور ایران (چهارشنبه 18 دی در برج میلاد) غریب ماند؟
دکتر آخوندی در میان مهندسان مشاور کشور سخنانی گفت که به نظر من بسیار کلیدی و بنیادی بود. اما آنقدر که پس از سخنرانی، از چند نفر از حاضران پرسیدم، دریافتم که به اندازهی سخنرانیهای دیگر به جان مخاطبان ننشسته بود.
سخنان آقای زنگنه در جای خود بسیار ارزشمند بود. سخنان وزیر نفت سخنانی درست، شجاعانه و معطوف به نقد خویش بود، بویژه آنکه این سخنان از زبان کسی بود که در حد شناخت من پایبندیاش به اخلاق حرفهای از بسیاری کسان دیگر بیشتر است.
من در اینجا به هیچ وجه، این دو وزیر را با هم مقایسه نمیکنم؛ حتی سخنانشان را هم با یکدیگر مقایسه نمیکنم. اینان هر دو سخنانی گفتند که در جای خود درست بود. آنان در جایگاه خود درست سخن گفتند.
من به این فکر میکنم که چرا باید مخاطبان سخنرانیها، احتمالا یکی از این دو جایگاه را به درستی نفهمیدهباشند؟ من به این فکر میکنم که چرا مهندسان پیشرو و فکور ما وقتی یک سطح یا یک جنبهی موضوع مطرح شود میفهمند اما وقتی سطح یا جنبهی دوم (که اگر اهمیتش بیشتر نباشد قطعا کمتر هم نیست) چنان رفتار میکنند که گویا عمق و اهمیت موضوع را نفهمیدهاند؟
وقتی در میان سخنان آقای زنگنه چند بار کف زدند و در میان سخنان آقای آخوندی یک بار، با خود گفتم این به دلیل آن است که سخنران نخست در برخی جاها به گروههای مشخص و معینی اشاره کرد که نمایندگان متشکل آنان در سالن حضور داشتند. اما بعد از سخنرانی که برخی واکنشهای حاضران را شنیدم و خودم هم از چندین نفر آنان پرسیدم، شبیه این را زیاد شنیدم که: آقای آخوندی حرفهای خیلی ملموسی نزد!
اگر سخنان آقای آخوندی دربارهی «پارادایم ذهنی مهندسان»، «توجه به تفاوت عمران با توسعه»، و بویژه «بیان تفاوت مهندس کارگزار و مهندس شهروند» و … در جمع مشاوران که (خواص جامعهی مهندسی محسوب میشوند) اینگونه فهم میشود، از خود میپرسم در جمع عامتر مهندسان که شامل پیمانکاران و سازندگان و … باشد چگونه فهم خواهد شد؟
ما مهندسان چه زمانی به سطح فکری و فرهنگی طرحشده در سخنان آقای آخوندی خواهیم رسید؟ چگونه میتوانیم خود را به آن سطح از نگرش و فهم نزدیکتر کنیم؟
به گمانم حرفهایی از جنس سخنان آقای آخوندی در میان ما مهندسان هنوز خیلی غریب و تازه است. گویا این سخنان تازه است. به همین دلیل، علاوه بر ابیاتی که در همایش جامعه مشاوران از مولوی خواندهشد، من هم این نیمبیت را از مولانا اضافه میکنم که: هین سخن تازه بگو، تا دو جهان تازه شود! … شاید باید این نیم بیت را به خود تذکر دهم که: هین! سخن تازه بگو. سخن تازه بگو! سخن تازه …
(فایل صوتی دو سخنرانی یادشده را میتوانید از پایین صفحه همین خبر در بنانیوز دانلود کنید و بشنوید از لینک http://www.bananews.ir/report/weekly/19026-%D8%A7%D9%8A%D8%A7-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%8A%D8%8C-%D9%88%D8%B2%D9%8A%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%8A%D8%8C-%D8%BA%D8%B1%D9%8A%D8%A8-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%9F.html )
نقل از وبلاگ مهندس حلاج