سازه و زلزله
ریسک زندگی در تهران بالاست!
چنانچه نابودی تمدن قیطریه در هزار تا هزارو200سال قبل از میلاد (بر اساس حفاریهای باستانشناختی دهه 40 در محدوده پارک قیطریه) به رخداد زمینلرزه مربوط باشد. به باور نگارنده چهبسا بتوان رخداد زلزله مزبور را در اثر فعالشدن گسل شمال تهران در سههزارو200سال قبل دانست.
گسله مشاء با طولی بیش از 180کیلومتر از ناحیه شمالشرقی تهران و شمال کوههای توچال میگذرد و در غرب به گسل طالقان میپیوندد. پهنه گسل ایوانکی/ گسل ری در جنوب، جنوبشرق شهر تهران واقع شده است. گسل پیشوا در کنار شهر پیشوای ورامین قرار گرفته است. این شهر و کل محدوده ورامین و ری در زلزله سال 785 هـ. ق. (1384 میلادی) در زمان خلافت واثق دوم عباسی و همزمان با حمله تیمور لنگ، در اثر فعالشدن گسل پیشوا، ویران شد..مطالعات دیرینه لرزه شناسی نشان می دهد که در هفت هزار سال گذشته حداقل دوار گسل شمال تهران زمین لرزه هایی با بزرگای حدود 7 داشته است.
در شعاع 100 کیلومتری مرکز تهران نیز در 2300 سال گذشته در حدود هر 200 سال یک زمین لرزه با بزرگای حدود 7 رخ داده است (با در نظر گرفتن اینکه گسلهای فعال مختلفی غیر از گسل شمال تهران نیز در اطراف تهران وجود دارد).
کم هزینه ترین گزینه برای کاهش ریسک زلزله در تهران مقاوم سازی است؟
با لحاظ نکردن آمایش سرزمین، و عملا فراخواندن تعداد هرچه بیشتر مردمان از سراسر کشور به تهران برای زندگی بهتر(مفروض)، معلوم نیست که بر مقاوم سازی چه مکانی (بافت فرسوده قدیمی؟ زیر ساخت هایی نظیر بیمارستان ها؟ ادارات دولتی و مدارس؟ ) تاکید می شود؟
وضع تهران از نظر قرارگیری بیشتر بخشهای اخیرا توسعهیافته آن در پهنههای خطرناک از نظر سوانح طبیعی (زلزله و حریم گسلهای فعال، دامنههای جنبان و احتمال زمینلغزش، ناپایداری و فرونشست زمین، خطر سیل و سابقه آن در تهران، مساله آب، سطحی و زیرزمینی و خشکسالی در بازههای چندساله یا چند دهساله)ریسک زندگی را در تهران بهتدریج بیشتر کرده است.
آیا با این توسعه که مدام در شرایط مخاطره آمیز تر انجام می شود، و با افزایش تراکمی که در کوچه های تنگ و باریک تقریبا در تمام شهر داده می شود، میتوان در جهت مقاوم سازی نیز سخنی گفت؟
در محدوده هشتگرد در غرب کرج تا پردیس در شرق تهران ، کلانشهری متشکل از چندین شهر و شهرک در دو استان تهران و البرز وجود دارد که جمعیتی حدود 16 میلیون نفر را در خود جای داده است.
این جمعیت حدود 21% از جمعیت کنونی ایران را در خود جای داده که و حدود 4 میلیون نفر از این جمعیت در نزدیکی پهنه های گسله فعال (و یا بر روی آنها) زندگی می کنند. ضمنا سالی 120 هزار نفر به جمعیت تهران اضافه میشوند اگر سیاست انتقال و ساماندهی پایتخت اجرا شود، از روند رو به رشد جمعیت جلوگیری می شود و آن موقع است می توان فکر بهتری برای جمعیت موجود کرد.
مساله ای به نام انتقال پایتخت
مطالعات گوناگون از دیدگاه زمین شناسی، زلزله شناسی ، شهرسازی، برنامه ریزی شهری ، و حوزه های مختلف فناوری در حوزه ساختمان و مسکن در دو دهه گذشته در زمینه انتقال پایتخت صورت گرفته است.
این مطالعات نشان می دهد که اولا روند مهاجرت به تهران همچنان مطابق آخرین آمارهای مرکز آمار ایران ادامه یافته و برآورد نگارنده نشان می دهد که سالانه حدود 115 هزار نفر به جمعیت تهران اضافه می شود (برای پایان سال 1392، نگارنده برآورد نمود که جمعیت تهران در شبها به حدود 8 میلیون 600 هزار نفر خواهد رسید و این در حالی است که در طی روز حدود 4 و نیم میلیون نفر برای کار به تهران می آیند).
نتیجه بخشی از این موضوع، رشد حاشیهنشینی، توسعه ناامنی (بویژه در حاشیههای شهری و شهرهای جدید) بزهکاری و رشد بیکاری و سایر ناهنجاریها در تهران بزرگ است. چند فرهنگی در کلانشهر تهران عملا سریعتر از رشد فرهنگی شهروندان شهر تهران، موجب رشد ناهنجاریهای فرهنگی، بیفرهنگی و ایجاد امکان برای هجوم ناهنجاریهای شبهفرهنگی از بیرون کشور به داخل تهران میشود.
رشد تهران با وضع کنونی، عملا با تخریب فضاها و بافت با هویت خانه باغهای گذشته همراه است. پایتختی که نه هویت امروزی و مدرن داشته باشد و نه هویت دیروزی و گذشته را، دیگر عملا نمیتواند پایتخت کشوری با سابقه تمدنی و فرهنگی همچون ایران باشد.
این مطالعات همزمان مخاطره آمیز بودن شهر کنونی و افزایش سریع ریسک در طی زمان (به دلیل توسعه سریع شهر حتی در ارتفاعات شمال تهران) را مشخص می کند.
موقعیت زلزله خیزی در تمام نقاط ایران
حال این پرسش مطرح می شود که آیا تمام نقاط ایران به دلیل وجود گسل های متعدد لرزه خیزی یکسانی دارد ؟ این جمله اساسا گزاره غلطی است ولی متاسفانه زیاد تکرار می شود!.
به نقشه پهنه بندی خطر زمین لرزه در ایران نگاه کنید. مناطق مختلفی از کشور با خطر نسبی کمتر یا بیشر از هم تفکیک شده اند. به عنوان نمونه می توان به نواری در کشور از جنوب دریاچه ارومیه تا ناحیه سیرجان در استان کرمان اشاره کرد (که زمین شناسان به آن نوار سنندج-سیرجان می گویند) که در آن خطر نسبی کمتری در خصوص رخداد زمین لرزه محرز است.
آرشيو مطالب...