آن چیزی که امروزه به عنوان اخلاق کاری در دنیا مطرح میشود، دیگر آن اخلاق سازمانی و اخلاق حرفهای گروهی مشخص سابق نیست، تعریفی که امروزه مطرح است «اخلاق شخصی» است، یعنی شخصیت فردی را تا آنجا گسترش میدهند که این اخلاق شخصی نمود خود را در مرکز و محل کار و تعهدات شغلی افراد نشان میدهد
به عبارتی باید گفت که امروزه یک تعریف خیلی کلی پیدا شده است. به همین دلیل اگر بخواهیم از منظر یک روانشناس، اخلاق حرفهای را تعریف کنیم باید بهطور خلاصه گفت «روانشناسی مداخلهای». یعنی خصوصیات خوب اخلاقی که در جامعه تبدیل به یک قالب جا افتاده و هنجار اجتماعی شده، چطور در جریان کار خودش را نشان بدهد و به قول معروف «یک خانواده جهانی» را تشکیل دهد.
پس با تکیه بر این مباحث و پذیرش این مبانی، میتوان اخلاق حرفهای را اینطور تعریف کرد: «نمود و تجلی آن چیزهایی که از نظر اخلاقی برای یک فرد تعریف شده، در جای جای شغل و کار آن فرد».
حال با تاکید بر این تعریف، باید گفت وقتی درباره اخلاق حرفهای مهندسی و مباحث ساختمانسازی صحبت میکنیم نخست باید به این نکته توجه کرد که ماحصل این شغل و نتیجه نهایی و بیرونی آن یک ساختمان است، پس در واقع درباره چیزی صحبت میکنیم که در آنجا ذهنیت آدمی در زندگی روزمره تجلی مییابد. به عنوان مثال، تعریف کلی که معمولا درباره اخلاق حرفهای ارائه میکنیم این است که میگوییم اخلاق حرفهای یعنی آن بخشی از باورهای آدمی که در شغل و حرفه آدم تجلی پیدا میکند و نشان میدهد که باورها در آن شغل نماد و جریان عینی پیدا میکند، بنابراین با یک نگاه متمرکز به حرفه مهندسی برای ارائه یک تعریف کامل باید گفت باورهایی در شغل که به این حرفه رنگ و بوی انسانی میدهد و آنجا بایدها و نبایدهای اخلاق را تظاهر و نمود بیرونی میدهد.
در پاسخ به این سوال که آیا برای اخلاق حرفه ای باید قانون مشخصی تهیه کرد یا به مسائل فرهنگی و اعتقادی بستگی دارد، باید گفت دنیا به این موضوع پاسخ داده، در دهه 70 میلادی در دنیا به این نتیجه رسیدند که باید این موضوع را به صورت قانون اجرایی کنند و اصولا زیربنای رفتار سازمانی از همین نگاه شروع شد، با این رویکرد که افراد هر آنچه که هستند، هستند، اما در دنیای حرفهای یعنی آنجایی که وارد حوزه تخصصی کار خود میشوند باید از یک سری فرمولها و کدهای اخلاقی پیروی کنند. بتدریج و با گذشت زمان، کمکم این قضیه رنگ خود را از دست داد. به دلیل اینکه امکان ندارد که انسان قبل از اینکه در خودش تغییر و تحول ساختاری بدهد برای چند فرمول یا قانون در لحظاتی خودش را تغییر دهد و هیچ تاثیری نیز ندارد. از همین روست که رفتار سازمانی را با قانون نمیشود پیاده کرد، بلکه با تغییر ساختار و زیرساختهای فرهنگی و با آموزش افراد، این موضوع عملی خواهد شد. اخلاق چیزی نیست که از بیرون به فرد فشار بیاورند و فرد بتواند خودش را تغییر دهد، «اخلاق من»، «تفکرات من» و «اعتقادات من» چیزی است که از درون به بیرون خودش را نشان میدهد و در واقع نمود بیرونی «من» است.
نکته دیگری که لازم به توضیح است بررسی این موضوع است که چرا تاکنون در کشور منشور اخلاق حرفهای مهندسی وجود ندارد، در این خصوص باید گفت که این رخداد چند دلیل عمده دارد، نخست اینکه این جریان همیشه در کشور یک جریان هیجانی بوده اما متاسفانه هرگز تفکر برنامهریزیشده و جریان منطقی و ثابتی برای این موضوع در جامعه پیاده نشده است، باید پذیرفت که وقتی قرار است یک هیجان تبدیل به رفتار و باور شود نیاز به تلاش و پشتکار جدی و پیگیری دارد، نیرو و سرمایه معنوی لازم دارد اما متاسفانه همیشه تنها تا همین مرحله پیش رفته و منشور اخلاق حرفهای مهندسی برای ما تاکنون صرفا یک شعار بوده و در مرحله عمل هرگز به زیرساختهای آن توجه نکردهایم .
دوم بحث فرهنگی است، یعنی به لحاظ فرهنگی ما عمدتا انسانهای قانونگریزی هستیم و هر جا صحبت از قانون و چارچوب باشد، ناخودآگاه چارچوب و ارکان موضوع را بر هم خواهیم زد.
برای ترویج یک موضوع نخست باید هسته مرکزی آن موضوع خوب درک و اصلاح شود. لذا تا زمانی که اصول اخلاق حرفهای را در ابعاد مختلف تشریح نکنیم و به افراد آموزش ندهیم، هیچوقت نمیتوانیم آن را تعریف و اجرایی کنیم.
برای پیاده سازی این تعریف باید گفت نخستین کدی که وجود دارد این است که بپذیریم جامعه بیرونی ما همان خانواده رشد یافته ما است. یعنی پیش از هر چیز ما بتوانیم همه افراد را عضوی از خانواده خود بدانیم، این اولین کدی است که میتواند به ما کمک کند.
دوم نگاهی داشته باشیم که خودمان را و شغلمان را یکپارچه ببینیم، اگر فرد خود و حرفهاش را یکپارچه بنگرد و عضو واحد بداند، مطمئنا هر کمالی که در زندگی فردی به آن دست یابد در شغل خود نیز به آن دست خواهد یافت. اخلاق حرفه ای مهندسی نیز جدا از کلیت موضوع اخلاق نیست و از شان و منش هر فرد نشات میگیرد.
نقل از صما
:
عالي بود