در حال حاضر ۵.۵ میلیون واحد مسکونی در حاشیه شهرها، بافتهای فرسوده و به طور کلی سکونتگاههای غیررسمی وجود دارد و این در حالی است که ۴.۶ میلیون مسکن لوکس و نیمه لوکس در کشور خالی یا نیمه خالی است.
به گزارش ایسنا، از حدود ۵۰ سال قبل تا کنون معضلی به نام حاشیه نشینی در شهرهای کشور بروز کرده و تا کنون لاینحل باقی مانده است. تلاش دولتها برای رفع این معضل نیز نتیجه ای جز تشدید این پدیده نداشته است. به طور مثال آمار سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ نشان می دهد با وجود تلاش برای احداث مسکن مهر، جمعیت حاشیه نشین از حدود ۴.۵ میلیون نفر به حدود ۱۱ میلیون نفر افزایش یافته است.
هم اکنون حدود ۱۹ میلیون نفر از کل جمعیت کشور ( ۶ میلیون خانوار) در ۵.۵ میلیون واحد مسکونی در سکونتگاههای نابسامان شهری (شامل بافتهای فرسوده و سکونتگاههای غیر رسمی) زندگی میکنند که این رقم حدود یک چهارم از جمعیت، تعداد خانوار و واحدهای مسکونی کشور را به خود اختصاص داده است.
وزیر راه و شهرسازی توانمندسازی را بهترین راه برای رفع مشکلات حاشیهنشینی اعلام کرده و میگوید: به تصور من ستاد ملی بازآفرینی (ستادی متشکل از ۲۲ دستگاه) بر روی مشکل و مسئله اصلی سکونتگاههای غیررسمی تمرکز دارد که این مشکل نیز در سه گروه خانه اولیها، ساکنین بافتهای ناکارآمد میانی و همچنین ساکنین بافتهای حاشیهای طبقهبندی میشود.
به گفته عباس آخوندی، نه اجرای طرح مسکن مهر و نه اعیانسازی در شمال شهر مشکل این سه گروه را رفع نمیکند بلکه تنها ستاد ملی بازآفرینی شهری است که با تمرکز بر مشکل اصلی این مناطق این مسائل را رفع خواهد کرد.
وزیر راه و شهرسازی در پاسخ به این سوال که آیا پیش از دولت اصلاحات درباره حاشیهنشینی بحثی نشده بود؟ بیان می کند: در تمام دولتها در اینباره بحث و بررسی شده است؛ اما اولین نگاه رسمی مربوط به دولت اصلاحات بود. درواقع نخستین سند رسمی درباره موضوع حاشیهنشینی مربوط به سال ۱۳۸۳است. پس از دولت اصلاحات، چهار جلسه هم در دولت نهم تحت همین عنوان توانمندسازی حاشیهنشینان تشکیل و پس از آن بهطور کامل این روند متوقف و ستاد توانمندسازی تعطیل شد. این موضوع تا پایان دولت دهم بهصورت کامل نادیده گرفته شد. در تمام آن هشتسال به حاشیهنشینان کوچکترین توجهی نشد که البته دورهای طولانی است. در آن دوره عدم تعادلهای بسیاری به وجود آمد. از سویی پدیده تحریم رخ داد. تحریم ظاهرا موضوعی اداری است؛ اما نتیجه آن تا عمق روستاها میرود و در تولید و اشتغال و … تأثیر مستقیمی دارد. بههرصورت حاشیهنشینها از چهار میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۳به بیش از ۱۰ میلیون نفر در سال ۱۳۹۲افزایش پیدا میکنند. این عدد متغیر است و ثابت نمیماند. ما شهر به شهر مطالعه میکنیم و یک عدد برآوردی داریم. برآورد وزارت بهداشت حدود ۱۱ میلیون حاشیهنشین را نشان میدهد و برآورد ما بیش از ۱۰ میلیون.
وی می گوید: بر این اساس بین ۱۰ تا ۱۱ میلیون نفر را در نظر میگیریم. رویکرد ما در این دوره از نظر شهرسازی، بازآفرینی شهری بوده است. در این رویکرد چند مؤلفه داشتیم؛ نخست اینکه پذیرفتیم این یک واقعیت است، بنابراین ما نگاه حقوقی را کنار گذاشتیم، دقیقا برعکس این چیزی که برخی آقایان میگویند. تمام سوابق نشان میدهد دولتهای نهم و دهم کوچکترین کاری برای حاشیهنشینها انجام نداده است. شعار زیاد دادهاند؛ اما عملکردشان صفر مطلق است. پدیده مهمی است که اساسا پوپولیسم همهچیز را تبدیل به سوژه تبلیغات میکند. موضوعی را که عملکردشان در آن صفر مطلق است، به نقطه قوت خودشان تبدیل میکنند این موضوعی بسیار ارزشمند از منظر علوم اجتماعی است.
همچنین محمدسعید ایزدی – معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران – با اشاره به سیاست بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهری که در این دوره از سوی دولت یازدهم اتخاذ شده است نیز میگوید: در این دوره اجرای بیش از ۲۷۹ پروژه نوسازی و بهسازی در مناطق کمتر برخوردار و ناکارآمد انجام گرفته است که طرحهای پروژه محور، کمی، کالبد مبنا، غیر منعطف و بیتوجه به خواست و نیاز مردم به طور کامل کنار گذاشته شده است.
به گفته وی، در سیاست بازآفرینی بافتهای ناکارآمد دوره فعلی ۹ گام اساسی در نظر گرفته شده و ستادی با حضور ۲۲ دستگاه مربوط به این حوزه تحت عنوان ستاد ملی بازآفرینی شهری پایدار تشکیل شده است که به صورت منظم به بررسی وضعیت شرایط سکونتگاهها غیررسمی، بافتهای فرسوده، تاریخی و مناطق حاشیهای در سراسر کشور میپردازد.