عدم رعایت قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی، از سوی رانندگان وسایل نقلیه موتوری اعم از سواری شخصی، موتورسیکلت، تاکسی و اتوبوس، ضمن کاهش کیفیت تردد در معابر و افزایش احتمال تصادفات، بهعنوان یکی از مهمترین دلایل ایجاد اختلال در شبکه حملونقلی و افزایش زمان سفر حائز اهمیت است. به نظر میرسد که در سالهای اخیر مدیریت شهری، به دلایل مختلف، عزمی راسخ برای اعمال قانون نداشته است و این مساله، نابسامانیهای ترافیکی تهران را افزایش داده است. توقف در مکانهای ممنوع، تردد در مسیرهای ممنوع، در کنار عدم رعایت حدود سرعت، از مهمترین عوامل اخلال در ترافیک به شمار میآیند که در سالهای اخیر، جز در مورد عدم رعایت سرعت مجاز، آن هم صرفا در بزرگراهها، برای جلوگیری از دو دسته تخلف دیگر، فعالیت پلیس چندان مشهود نبوده است. متاسفانه در نتیجه تمرکز اندک بر اجرای صحیح و کامل قانون، شهر تهران شاهد روند رو به رشد بیتوجهی نسبت به قوانین راهنمایی و رانندگی شده است و علاوه بر آسیب دیدن عبور و مرور معابر از این وضعیت، اجتماع به آسیبهای دیگری نیز مبتلا شده است. در اغلب موارد قانونشکنی نه تنها جریمهای برای افراد خاطی به دنبال ندارد، بلکه این فرصت را به آنها میدهد تا با تضییع حقوق دیگران، زودتر، راحتتر و بیدردسرتر به خواسته خود، اعم از رسیدن به مقصد یا پارک کردن وسیله نقلیه و انجام کارهای شخصی خود، برسند. به عبارتی قوانین راهنمایی و رانندگی که بر اساس ترجیح مصلحت عمومی بر مصالح فردی تعریف و اجرا میشوند، در صورت عدم اجرای درست میتوانند به افراد متخلف در مقابل افراد تابع قانون، جوایزی ضمنی نیز اهدا کنند. همچنین نباید فراموش کرد که نسلهای بعد، توسط همین نسل و با مشاهده رفتارها و نتایج عمل آنها تربیت میشوند و خواهند آموخت که عدم رعایت قانون، وقتی عدهای به آن تمکین میکنند، بهعنوان راه میانبر برای رسیدن به مقصد، کارآیی زیادی خواهد داشت. به نظر میرسد که در سالهای اخیر، متخلفان نه تنها از تخلف ابایی ندارند، بلکه حتی در اعتراض احتمالی صاحبان حق، طلبکارانه برخورد میکنند. مسالهای که نتیجه غیر قابل انکار از پر منفعت بودن تخلفها است. با تمرکز بر اجرای صحیح قوانین، علاوه بر در امان ماندن از پیامدهای نامطلوب اجتماعی قانونگریزی، میتوان اختلالهای مقطعی را در شبکه حملونقل شهری مانند تهران (با حجم ترددی در سطح ظرفیت) که منجر به ایجاد صف و افزایش تصاعدی زمان سفر میشود، کاهش داد.
دلیل دیگر وضعیت نابسامان حمل و نقل تهران و نیز افزایش کلی زمان سفر را میتوان به اعمال سلیقههای شخصی در مدیریت ترافیک نسبت داد. در شرایطی که برای انجام مطالعات و برنامهریزی حملونقل تهران و تجهیز این شهر به انواع سامانههای هوشمند کنترل ترافیک هزینههای هنگفتی شده و در آینده نیز خواهد شد، اعمال نظر شخصی پلیس در باز یا بسته کردن راهها، تغییر زمانبندی چراغهای راهنمایی و رانندگی و مدیریت دسترسی ورودیهای بزرگراهها بهصورت دستی هیچگونه توجیه منطقی ندارد. به نظر میرسد که اعتماد به دانش دنیا در حوزه مطالعات ترافیک، به جای دستکاری مدام سیستمهای موجود از سوی افراد، علاوه بر افزایش کارآیی سیستمها با کاهش غیرقابل پیشبینی بودن شرایط ترافیکی هر نقطه از شهر، امکان برنامهریزی افراد برای استفاده از راههای موازی و به تبع آن برقراری تعادل در وضعیت ترافیکی شهر را فراهم خواهد کرد. ضمن اینکه باید توجه داشت هیچ فردی، نمیتواند با نگاه کردن به وضعیت ترافیکی در حوزه دید خود، تصمیمی درست در مورد مدیریت تمام طول آن مسیر اتخاذ کند، بدون اینکه معابر پس و پیش از حوزه دیدش را دچار اختلالهای شدید کند؛ به همین دلیل است که مطالعات ترافیکی بر نقاط منفردی مانند چهارراه یا ورودی بزرگراه متمرکز نیستند و تمامی معابر پس و پیش از هر نقطه را نیز در مطالعه ارزیابی میکنند. به این ترتیب، به نظر میرسد که استفاده از نیروی پلیس راهنمایی و رانندگی در اعمال صحیح قانون و استفاده از دانش مهندسی ترافیک و سامانههای هوشمند موجود کنترل ترافیک، برای مدیریت شبکه حملونقل شهر تهران بهعنوان راه حلی کمهزینه و زودبازده، بتواند در اولین گامها تا حدی به روانسازی ترافیک تهران و به تبع آن افزایش کیفیت زندگی در این شهر کمک کند.